اهداف مقاله:
۱. آشنایی با معنای نماز.
۲. آشنایی با پیشینه نماز در نگاه قرآن.
۳. شناخت اجمالی نماز در روایات.
۴. شناخت جایگاه نماز در دین.
مقدمه
یکی از کلماتی که علیرغم جایگاه والای آن در آموزههای دینی به صورت تکراری و کلیشهای درآمده، واژه مقدس “نماز” است. با توجه به جذابیتهای دنیای امروز و خلأ معنوی موجود در فرد، خانواده و جامعه، نقش بیبدیل این عمل دینی در تمام جنبههای زندگی بیشتر جلوه میکند. برای آنکه اهمیت این فریضه الهی را بیشتر و بهتر درک کنیم، ابتدا باید معنای نماز و پیشینه و جایگاه آن در دین بررسی شود.
واکاوی معنای نماز
نماز که در عربی، لفظ صلاه بر آن اطلاق میشود، به گفته بسیاری از لـغـتشـناسان به معنای دعا، تبریک و تمجید است و چون دعا اصل و ریـشـه این عبادتِ مخصوص است، اسم آن را صلاه (نماز) گذاشتهاند[۱] . برخی گفتهاند: صلاه مـشـتـق از کلمه صلاه، به معنای آتش برافروخته است، از ایـن جـهـت بـه این عبادت خاص صلاه گفتهاند که کسی که نماز بـخـواند، خود را به وسیله این عبادت و بندگی از آتش برافروخته الهی دور میسازد.[۲] اهل لغت میگویند: قبل از اسلام واژه “صلاه” در معنای دعا بهکار میرفت؛ اما بعد این معنا به عملی مخصوص تعلّق یافت که با تکبیره الاحرام آغاز و با تسلیم در برابر خداوند پایان میپذیرد. گفته شده نماز را به علت دعاهایی که در آن وجود دارد “صلاه” نامیدهاند.[۳] نماز در زبان فارسى به معانی بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتکارى و فرمانبردارى است.[۴]
پیشینه نماز از نگاه قرآن
با نگاهی به آیات و روایات و منابع معتبر دینی، متوجه میشویم یکى از مسائلی که همه پیامبران الهى قوم خود را به آن دعوت مىکردند، “پرستش خداوند” بوده است. قرآن کریم از زبان پیامبران نقل مىکند که به امتهایشان مىگفتند: “اعبدوا الله”؛ خدا را پرستش کنید.[۵]
این سخن بدین معناست که اصل عبادت و پرستش خداوند در همه شریعتهاى الهى وجود داشته؛ ولى شکل و کیفیت آن متفاوت بوده است. قرآنکریم تصریح میکند که نماز در امّتهاى پیشین هم بوده است؛ همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مىخواندند؛ اگرچه از چگونگى آن اطلاع دقیقى در دست نیست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى۷ مىفرماید: “من “الله” هستم، معبودى جز من نیست؛ مرا بپرست و نماز را براى یاد من بر پا دار”. [۶] همچنین قرآن کریم به نقل از حضرت عیسى۷ مىفرماید: “و مرا وجودى پر برکت قرار داده، در هر کجا باشم و [خداوند] مرا به نماز و زکات توصیه کرده مادامى که زندهام”. [۷] از این آیات به روشنی درمییابیم که نماز در مکتب دو پیامبر بزرگ الهى ـ موسى و عیسى۸ـ وجود داشته، همانگونه که در مکتب دیگر پیامبران بوده؛ چنانکه درباره حضرت شعیب۷ آمده است: “گفتند: اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مىدهد که آنچه را پدرانمان مىپرستیدند، ترک کنیم”.[۸] همچنین از زبان حضرت اسماعیل، مىفرماید: “او همواره خانواده خود را به نماز و زکات دعوت مىکرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود”.[۹] بنابراین هیچ شریعت و دینى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن تفاوت داشته است. برای نمونه، زرتشتیان پنج نماز دارند که هنگام طلوع آفتاب، ظهر، عصر، اول شب و هنگام خواب، آن را به پا مىدارند.[۱۰] یهودیان نیز در ساعت سوم و ششم و نهم روز، و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهایى دارند.[۱۱]مسیحیان، روز یکشنبه و برخى روز شنبه در کلیسا جلسه دعاى دستهجمعى تشکیل مىدهند. البته با توجه به تحریف کتاب و آیین حضرت موسی و حضرت عیسی۸آنچه امروزه، یهودیان و مسیحیان به عنوان نیایش در کلیسا و کنیسه به جاى مىآورند، با مناسکى که این پیامبران الهى آوردهاند، بسیار متفاوت است.[۱۲] در واقع نماز فعلى یهودیان و مسیحیان به دعا نزدیکتر است تا به مجموعهاى از اعمالی که به آن نماز گفته میشود.
نماز در اسلام
نخستین دستورى که بر پیغمبر اسلام نازل شد، نماز بود. در همان روزهاى نخست بعثت، روزى جبرئیل در بالاى شهر مکه بر پیامبر۶ نازل شد و با پاى خود به کنار کوه زد و چشمۀ آبى ظاهر گردید. جبرئیل براى تعلیم آن حضرت، با آن آب وضو گرفت و رسول خدا۶ نیز از او پیروى کرد. آنگاه جبرئیل نماز را به آن حضرت تعلیم داد و رسول خدا نماز خواند. پیغمبر بزرگوار پس از این جریان به خانه آمد و آنچه را یاد گرفته بود، به خدیجه و على۸یاد داد و آن دو نیز نماز خواندند. از آن پس گاهى رسول خدا براى خواندن نماز به درههاى مکه مىرفت و على۷نیز به دنبال او بود و با او نماز مىگزارد و گاهى هم مطابق نقل برخى از مورخان، به مسجد الحرام یا منی مىآمد و با همان دو نفرى که به او ایمان آورده بودند، یعنى على و خدیجه۸نماز مىخواند. شخصى به نام عفیف کندى میگوید:
من مرد تاجرى بودم که براى حج به مکه آمدم و نزد عباس بن عبدالمطلب که سابقه دوستى با او داشتم رفتم تا از وى مقدارى مال التجاره خریدارى کنم. روزى همچنان که نزد عباس در منی بودم ـ در حدیثى است به جاى مِنى، مسجدالحرام را ذکر کرده ـ ناگاه مردى را دیدم که از خیمه یا منزل خویش خارج شد و نگاهى به خورشید کرد. چون دید ظهر شده، وضویى کامل گرفت و به سوى کعبه به نماز ایستاد. پس از او پسرى را که نزدیک به حد بلوغ بود مشاهده کردم که او نیز وضو گرفت و در کنار وى ایستاد. پس از آن دو، زنى را دیدم که بیرون آمد و پشت سر آن دو نفر ایستاد و به دنبال آن دیدم آن مرد به رکوع رفت و آن پسرک و آن زن نیز از او پیروى کرده، به رکوع رفتند. آن مرد به سجده افتاد، آن دو نیز به دنبال او سجده کردند. من که آن منظره را دیدم به عباس ـ میزبان خود ـ گفتم: واى! این دیگر چه دینى است؟ پاسخ داد: این دین و آیین محمد بن عبد الله، برادرزاده من است و عقیده دارد که خدا او را به پیامبرى فرستاده و آن دیگر برادرزاده دیگرم علىبنابیطالب است و آن زن نیز خدیجه همسر محمد مىباشد.
عفیف کندى پس از آنکه مسلمان شده بود مىگفت: اى کاش من چهارمین آنها بودم.[۱۳]
جایگاه نماز در دین
امر دیگری که اهمیت نماز را در نگاه نمازگزار بیشتر میکند، توجه به جایگاه نماز در دین مبین اسلام و اوصافی است که معصومان برای آن ذکر کردهاند. توجه و تدبر در این صفات نشان میدهد که گویا نماز از سایر عبادات و فضائل بالاتر بوده و سهم بیشتری در تقرب به سوی خداوند را دارا است. چند نمونه از فضائل نماز عبارت است از:
۱. رأس اسلام
پیامبر اکرم۶زمانی که معاذ بنجبل را برای تبلیغ اسلام به سرزمین یمن فرستادند، به او فرمودند: “کتاب خدا را به ایشان بیاموز… و بیشترین توجه خود را معطوف به نماز کن؛ چراکه پس از پذیرش اصل دین، نماز به منزله رأس (سر) دین است و مهمترین جایگاه را دارد”.[۱۴]
کلمۀ رأس به معنای اساس و شاکله یک شیء و بنا است. طبق این حدیث بنیان نظام عبادی اسلام بر نماز استوار است. خصوصیت مهم رأس آن است که بقیه اجزای بنا در پرتو استحکام آن اتقان مییابند و با ایجاد کوچکترین سستی و خلل در آن، دیگر اجزاء نهتنها متضرر شده، بلکه هستی خویش را از دست خواهند داد.
۲. وجه دین
پیامبر اکرم۶فرمودند: “هرچیزی چهرهای دارد و چهره دین شما نماز است. پس مبادا شخصی چهره دینش را زشت و نازیبا گرداند و هر چیزی شروعی دارد و شروع نماز با تکبیر است”.[۱۵]
بدن انسان دارای اعضاء و جوارح بیرونی مختلفی است؛ اما در میان آنها فقط چهره است که بیش از همه متصف به زیبایی و زشتی میشود. در میان عبادت های مختلف اسلام هم نماز به مثابه چهره ایمانی شخص است. اگر این چهره زیبا و خوشایند باشد، تصویر خوبی از انسان در ملکوت ترسیم خواهد شد و در غیر این صورت، پرونده شخص زیبا و دلچسب نخواهد بود.
۳. محبوبترین اعمال
زید شحام میگوید: از امام صادق۷شنیدم که فرمود: “خداوند عزوجل نماز را بیش از سایر اعمال دوست دارد و نماز آخرین سفارش همۀ پیامبران است. چه منظره زیبایی است که شخصی غسل کرده یا وضوی مطلوبی گرفته، در مکانی خلوت و به دور از چشم دیگران، به رکوع و سجده مشغول شود. زمانی که بندهای سر بر خاک مینهد و سجده خود را طولانی میکند، صدای شیطان به ناله بلند میشود که: ای وای، این بنده اطاعت خدای را نمود و من نافرمانی کردم و او سجده کرد و من امتناع نمودم”.[۱۶]
۴. نور چشم پیامبر
آن حضرت به ابوذر فرمودند: “خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده است و چنان مرا علاقهمند به نماز ساخته که گرسنه را علاقهمند به غذا و تشنه را علاقهمند به آب گردانیده است. البته محبت گرسنه و تشنه به غذا و آب موقت است، ولیکن من از نماز سیری ندارم”.[۱۷] پیامبر خدا در این حدیث نماز را نورچشمی خود معرفی میکند و سپس در قالب مثالی پر معنا سیریناپذیری خود از نماز را بیان فرمودند. طبق فرمایش حضرت در برابر تشنگی و گرسنگی جسمانی، تشنگی و گرسنگی معنوی هم وجود دارد که راه سیراب شدنش، اقامۀ نماز است.
۵. عامل نزدیک شدن به خدا
امام علی۷فرمود: “نماز عامل نزدیکی پارسایان به خداوند است”.[۱۸]
نماز عامل نزدیکی به سوی خداوند است. هر نمازی و با هر کیفیتی این خصوصیت را ندارد و تقوا و پرهیزکاری است که نمازگزار را مقرب میکند. به دیگر سخن، از آنجا که مهمترین اثر نماز دور شدن از فحشاء و منکر است، نماز واقعی ملازم با متقی بودن نمازگزار است؛ چراکه اثر نماز او حاصل شده و به گناه و معصیت بیرغبت شده است.[۱۹]
۶. بهترین حُکم خداوند
ابوذر میگوید به پیامبر۶عرض کردم: مگر نماز چیست که مرا به آن توصیه[ویژه] نمودید؟ فرمودند: “بهترین موضوع است. حال، هرکس [مخیر است] که بهره خود را اندک یا بسیار کند”.[۲۰]
نعمت ویژه توصیه ویژه هم میطلبد. مهربانی خداوندگار عالم اجازه نمیدهد که مردم را غافل و بیخبر از بهترین حکم شرعی خویش بگذارد. به همین علت به اندک بهانهای یاد نماز و نمازگزاران را به صحنه میآورد که مخلوقاتش بیشتر و بیشتر به او نزدیک شوند. حال برخی غنیمت دانسته و مقرب حضرت دوست میشوند و برخی کفران نعمت میکنند و از نماز که خوان و سفره رحمت الهی است، بیبهره میمانند.
۷. بهترینِ اعمال
معاویهبنوهب میگوید: از امام صادق۷پرسیدم: باارجترین طاعتی که انسان را به خدا نزدیک کند و هیچ طاعتی به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چیست؟ حضرت فرمود: “بعد از شناخت خداوند، هیچ طاعتی را باارجتر و باارزشتر از نماز نمیشناسم. نشنیدهای که بندۀ صالح خدا عیسیبنمریم گفته است:”و خداوند مرا به ادای نماز سفارش کرد”.[۲۱]
به نظر میرسد میان شناخت و نماز به عنوان یک عمل، ارتباط مستقیم و تنگاتنگ برقرار است. نمازی صحیح و مقبول است که پشت گرم یک معرفت صحیح و مستقیم باشد. بعد از شناخت خدا و معرفت به توحید ربوبی اوست که بندۀ مؤمن سراغ نماز میرود و خاشعانه در برابر وجود مطلق سر به خاک میساید و زمزمه نیاز سر میدهد.
۸. نخستین چیزی است که از آن سؤال میشود
پیامبر۶فرمودند: “در روز قیامت، ابتدا به نماز بنده توجه میشود. اگر شایسته پذیرش بود، به بقیه اعمال او هم توجه میشود و اگر شایسته پذیرش نبود، به هیچ یک از اعمالش توجه نمیشود”.[۲۲]
مانند اینکه پزشکی به بیمار میگوید: اگر این داروی خاص را نخوری، مصرف بقیه داروها بیفایده است. یا معلم به دانشآموزی میگوید: اگر به فلان سؤال جواب ندهی، ورقهات را تصحیح نمیکنم؛ چراکه پاسخگویی به بقیه سؤالات، وابسته به پاسخگویی یه این سؤال است. یا به کسی گفته میشود: اگر مقدمه کتاب را نخوانی، گویا اصلاً کتاب را نخواندهای. به عبارت دقیقتر، نماز محصول کارخانه زندگی و بندگی انسان است که کیفیت مطلوب آن از سلامت همۀ دستگاهها و ساحتها حکایت دارد.
چکیده
نماز در زبان فارسى به معنای بندگى، اطاعت، پرستش و فرمانبردارى است.[۲۳] قرآن کریم پیشینه نماز را از زبان پیامبران نقل مىکند که به امتهایشان مىگفتند: “اعبدوا الله”؛ خدا را پرستش کنید.[۲۴] قرآنکریم تصریح میکند که نماز در امّتهاى پیشین هم بوده است و همه پیامبران نماز مىخواندند. قرآن دربارۀ حضرت اسماعیل مىفرماید: “او همواره خانواده خود را به نماز و زکات دعوت مىکرد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود”.[۲۵]نخستین دستورى که بر پیغمبر اکرم نازل شد، نماز بود. پس از آنکه جبرئیل وضو و نماز را به پیغمبر تعلیم داد، ایشان به خانه آمد و آنچه را یاد گرفته بود، به خدیجه و على۸یاد داد و آن دو نیز نماز خواندند. از آن پس گاهى رسول خدا براى خواندن نماز به درههاى مکه مىرفت و على۷نیز به دنبال او بود و با او نماز مىگزارد و گاهى هم مطابق نقل برخى از مورخان، به مسجد الحرام یا منی مىآمد و على و خدیجه۶نماز مىخواند.
چند نمونه از فضائل نماز
الف) نماز “رأس اسلام” است. کلمۀ رأس به معنای اساس و شاکله یک شیء و بناست. بنیان نظام عبادی اسلام بر نماز استوار است. خصوصیت مهم رأس آن است که بقیه اجزای بنا در پرتو استحکام آن اتقان مییابند.
ب) نماز “وجه دین” است. پیامبر اکرم فرمودند: “هر چیزی چهرهای دارد و چهرۀ دین شما نماز است”.
ج) نماز “احبّ الأعمال إلی اللّه” است. زید شحام میگوید: از امام صادق۷شنیدم که فرمود: “خداوند عزوجل نماز را بیش از سایر اعمال دوست دارد و نماز آخرین سفارش همۀ پیامبران است”.
د) نماز “نور چشمی پیامبر” است. آن حضرت به ابوذر فرمودند: “خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده است و چنان مرا علاقهمند به نماز ساخته که گرسنه را علاقهمند به غذا و تشنه را علاقهمند به آب گردانیده است”.
ه) نماز “عامل نزدیک شدن به خدا” است. نماز واقعی ملازم با متقی بودن نمازگزار است؛ چراکه اثر نماز او حاصل شده و به گناه و معصیت بیرغبت شده است.[۲۶]
و) نماز “بهترین حکم وضع شده”خداوند است. ابوذر میگوید به پیامبر۶عرض کردم: مگر نماز چیست که مرا به آن توصیه [ویژه] نمودید؟ فرمودند: “بهترین موضوع است. حال، هرکس [مخیر است] که بهره خود را اندک یا بسیار کند”.[۲۷]
ح) نماز”بهترینِ اعمال بعد از معرفت” است. حضرت فرمود: “بعد از شناخت خداوند، هیچ طاعتی را باارجتر و باارزشتر از نماز نمیشناسم. نشنیدهای که بندۀ صالح خدا عیسی بن مریم گفته است: “و خداوند مرا به ادای نماز سفارش کرد”.[۲۸]
ط) نماز، اولین چیزی است که از آن سؤال میشود. پیامبر۶فرمودند: “در روز قیامت، ابتدا به نماز بنده توجه میشود. اگر شایسته پذیرش بود، به بقیه اعمال او هم توجه میشود و اگر شایسته پذیرش نبود، به هیچ یک از اعمالش توجه نمیشود”.[۲۹]
[۱]. ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۵.
[۲]. همان.
[۳]. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۹، ص ۶۰۸.
[۴]. برهان قاطع و فرهنگ دهخدا، ذیل واژۀ “نماز”.
[۵]. ر. ک: مائده: ۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف: ۵۹، ۶۵، ۷۳ و ۸۵؛ هود: ۵۰، ۶۱، ۸۴ و… .
[۶]. “إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوه لذکرى” (طه: ۱۴).
[۷]. “وجعلنِى مبارَکًا أینَ ما کُنتُ و أوصَنى بالصّلوه و الزَّکوه مادُمتُ حیًّا” (مریم: ۳۱).
[۸]. “قالوا یـا شعیب أصلوتکَ تأمرک أن نَّترک ما یعبد ءابآؤنآ” (هود: ۸۷).
[۹]. “وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوه وَالزَّکَوه وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا” (مریم: ۵۵).
[۱۰]. احکام القرآن، ص۴۰.
[۱۱]. همان.
[۱۲]. تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۶۳ و ۱۶۴.
[۱۳]. رسولى محلاتى، زندگانى حضرت محمد۶، ص۱۳۵.
[۱۴]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۹.
[۱۵]. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۰.
[۱۶]. همان، ص۲۶۴.
[۱۷]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۲.
[۱۸]. “الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِی” (نهج البلاغه، کلمات قصار ۱۳۶).
[۱۹]. کلینی، اصول کافی؛ ج۳، ص۲۶۴.
[۲۰]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۲.
[۲۱]. کلینی، الفروع من الکافى، ج۳، ص۲۶۴؛ مریم: ۳۳.
[۲۲]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۹، ص۲۲۷.
[۲۳]. برهان قاطع و فرهنگ دهخدا، ذیل واژۀ “نماز”.
[۲۴]. ر. ک: مائده: ۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف: ۵۹، ۶۵، ۷۳ و ۸۵؛ هود: ۵۰، ۶۱، ۸۴ و… .
[۲۵]. “وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوه وَالزَّکَوه وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا” (مریم: ۵۵).
[۲۶]. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۶۴.
[۲۷]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۲.
[۲۸]. کلینی، الفروع من الکافى، ج۳، ص۲۶۴؛ مریم: ۳۳.
[۲۹]. همو، بحار الانوار، ج۷۹، ص۲۲۷.
ثبت دیدگاه