مقالات و یادداشت ها

بررسی اصل توحید از اصول دین – جایگاه و مراتب توحید

توحید، اولین و بنیادی ‌ترین اصل اعتقادی در دین اسلام است که از ابعاد متعدد نظری و عملی حائز اهمیت می باشد. بر اساس این اصل، پروردگار عالم، بی شریک و بی همتا در آفرینش جهان، دارای همه ی صفات عالی کمال، تغییر ناپذیر و بی نیاز از همه چیز و همه کس است و اداره همه ی کائنات در عالم هستی به اراده و خواست او صورت می‌ پذیرد. بر همین اساس بوده که نخستین پیام ها و جملات پیامبر گرامی اسلام، پس از بعثت، شهادت بر یگانگی خداوند متعال و برائت از شرک بوده است. همچنین، در قرآن کریم و احادیث و روایات معصومین علیهم السلام، به اصل توحید توجه ویژه ای شده است، چنانچه سوره ی مبارکه ی توحید، بر مبنای همین اصل آمده است. در این مقاله، قصد داریم که به بررسی اصل توحید از اصول دین بپردازیم. با ما همراه باشید.

مقدمه ای بر اصل توحید، توحید یعنی چه؟

واژه ی توحید، مصدر باب تفعیل از ریشه ی وحد به معنای انفراد است، به همین جهت، واحد، به چیزی گفته می شود که جزء ندارد. [۱] با این تفسیر، توحید به معنای یگانه دانستن آمده است. در زبان عربی نیز، توحید به معنی تک ‌خدا پرستی است. در مباحث مرتبط با خداشناسی، توحید به معنی یکتا پرستی، یکى از اصول اعتقادى بنیادی هم در دین اسلام و هم در سایر ادیان ابراهیمى است.

امام باقر علیه السلام در توضیح معنی و مفهوم توحید فرموده اند:«الْأَحَدُ وَ الْوَاحِدُ بِمَعْنًى وَاحِدٍ و هُوَ الْمُتَفَرِّدُ الَّذِی لَا نَظِیرَ لَهُ وَ التَّوْحِیدُ الْإِقْرَارُ بِالْوَحْدَهِ وَ هُوَ الِانْفِرَادُ وَ الْوَاحِدُ الْمُتَبَایِنُ الَّذِی لَا یَنْبَعِثُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ لَا یَتَّحِدُ بِشَیْ‏ءٍ» [۲] ؛ احد و واحد، هر دو به یک معنا هستند و یعنی، بی همتایی که نظیری ندارد و توحید یعنی اقرار به یگانگی خداوند؛ یعنی اقرار به انفراد پروردگار و اینکه خدای واحد با مخلوقات متباین است؛ نه از چیزی جدا شده است و نه به چیزی اضافه می‌شود.

توحید، در روایات و احادیث نقل شده از رسول خدا صلوات الله علیه و ائمه اطهار علیهم السلام به معنای شهادت دادن و اقرار به مضمون «لا اله الّا اللّه وحدَه لاشریک له» و نظیر آن به کار رفته است.[۳]

اهمیت و جایگاه توحید در اسلام

همانطور که گفته شد، توحید، اولین، مهمترین و پر بسامد ترینِ آموزه های اعتقادی اسلام و نیز زیربنا و شاکله ی همه ی ادیان الهی محسوب می شود. خداوند متعال در قرآن کریم به این امر تصریح می کند که، هدف اصلی و پیام همه ی رسولان الهی، اعتقاد به اصل توحید بوده است. البته، برای این منظور، از عبارات و تعابیر مختلفی استفاده کرده و به انحاء گوناگون، بر این اصل تأکید فرموده است، چنانچه در سوره توحید، از لفظ «احد» به معنی یگانه استفاده شده است.[۴]

نفی وجود خدایان متعدد، یگانه بودن خداوند، وجود یک خدا برای همه ی مخلوقات، خدای همه ی عالمیان، نکوهش و سرزنش پیروان خدایان متعدد، تأکید بر واهی بودن اعتقاد به وجود چند خدا، نفی و رد ادعای معتقدان به تثلیث و سه‌ گانه‌ باوری [۵] و نیز نفی و رد وجود هر گونه شریک و مثل و مانند برای خداوند، مفاهیم مرتبط با مفهوم توحید هستند که در جای جایِ قرآن کریم و با عبارات و تعابیر مختلف ذکر شده اند.[۶]

آیات توحیدی

آیاتی که در آنها، مستقیماً به مفهوم توحید، اشاره و تأکید شده، عبارتند از:

  • «قُل هُوَ اللهُ أحَد»: بگو او خدای یکتاست.[۷]
  • «لا إلٰه إلّا الله»: هیچ خدایی جز الله نیست.[۸]
  • «لا إلٰه إلّا هو»: هیچ خدایی جز او نیست.[۹]
  • «إلٰهُکُم إلٰهٌ واحِد»: همانا خدای شما خدای یکتاست.[۱۰]
  • «ما مِن إلٰهٍ إلّا الله»: هیچ خدایی جز الله نیست.[۱۱]
  • « اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»: خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است.[۱۲]

ذکر اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ و ارتباط آن با توحید

توحید در کلام معصومین

اهمیت مسئله ی توحید، به اندازه ای است که به کرات مورد تأکید و توصیه ی معصومین علیهم السلام قرار گرفته است. از آن جمله در حدیث معروف سلسله الذهب [۱۳]، عبارت‌ «لٰااِلٰهَ اِلّااللّٰه» قلعه ی خداوند متعال نامیده شده، و عنوان شده که هر کس  به آن وارد شود، از عذاب الٰهی در امان خواهد بود. این حدیث قدسی به روایت امام رضا علیه‌ السلام از قول حضرت محمد صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله‌ و سلم در منابع شیعه و اهل سنت آمده است.[۱۴]

امام رضا علیه السلام فرمودند: «اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَهُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»؛ خداوند جل جلاله می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذاب من در امان است. چون مرکب به راه افتاد، امام فرمودند: البته با شرایطش و من جزو شرایط آنم.[۱۵]

امام علی علیه السلام در روایتی از قول رسول اکرم صلی الله علیه، چنین می فرماید که: «التوحید نصف الدین» [۱۶]

امیر المؤمنین علی علیه السلام در باب توحید می فرمایند:«شهادت می دهم که خداوندی جز الله – خدای یکتا – نیست. یگانه و بی شریک است. شهادت می دهم که خلوصش از آزمون به نیکی برآمده است و باور به آن با صفای نیت همراه است. همواره بدان چنگ می زنم تا زمانی که ما را زنده می دارد و آن را نگاه می داریم برای روزهای هولناکی که در پیش داریم. چنین شهادتی نشان از عزم راسخ ما در ایمانمان است و سرلوحه ی نیکوکاری و خشنودیِ پروردگار و سبب دور شدن شیطان است.»[۱۷]

توحید از منظر بزرگان دین

علما و اندیشمندان بسیاری به تحقیق و تفسیر درباره ی مسئله توحید پرداخته و هر یک تعاریفی را برای آن ارائه کرده اند. از آن جمله:

علامه طباطبایی علیه الرحمه در کتاب المیزان، توحید را هدف نهایی و اصلی دین برشمرده و اذعان نموده که هیچ چیزی نمی تواند جایگزین توحید شود.[۱۸] البته خود واژه ی توحید در قرآن به کار نرفته، اما در آیات متعددی درباره ی موضوع اثبات توحید و نفی شرک و غیرِ خدا پرستی سخن گفته شده است که به چند مورد از این آیات اشاره شد.[۱۹]

ملاصدرا نیز در کتاب تفسیر خود، هدف غاییِ آیاتِ قرآن کریم را اثبات توحیدِ خداوند یکتا دانسته است.[۲۰]

حکیم ترمذی توحید را سرّی می ‌داند که فقط با هدایت و تأیید الٰهی نصیب انسان می ‌شود.[۲۱]

 محمد بن حسن طوسی (د ۴۶۰ق)، متکلم و فقیه شیعی سدۀ ۵ ق در کتاب الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، نه تنها یکتایی و بی همتایی خداوند را توحید می نامد بلکه تمام مباحث مربوط به خداشناسی را نیز توحید، می داند.[۲۲]

مراتب توحید

بسیاری از صاحبان کرسی سخن، عارفان، علما و نظریه پردازان مسلمان، با استناد بر آیات و اشارات قرآن کریم و روایات واصله از رسول الله و ائمه اطهار، مراتب و درجاتی را برای اصل توحید عنوان کرده اند. طبق این رتبه بندی، اولین مرتبه ی آن، توحید ذاتی است، مراتب بعدی توحید صفاتی و توحید افعالی، و بالاترین مرتبه، همان توحید در عبادت است.[۲۳]

توحید ذاتی

اولین مرتبه از مراتب توحید، توحید ذاتی است. [۲۴] همانطور که از ظاهر کلمه برمی آید، به معنی اعتقاد داشتن به یگانگی و بی‌همتا بودن ذات خداوند و بی مثل و مانند بودن اوست. چهارمین آیه از سوره مبارکه ی توحید؛ «وَلَمْ یکُنْ لَه کُفُواً أحَدٌ»، به همین مرتبه اشارت دارد.[۲۵] به عبارت دیگر توحید ذاتی، این است که ذات بی بدیل خداوند، تعدّد و چند گانگی را برنمی ‌تابد، از این رو گفته می شود که او، هیچ مثل و مانندی ندارد؛[۲۶] همانطور که در ابتدای سوره ی توحید با آیه ی «قُل هُو الله أحَدٌ» به این امر، تأکید شده است.[۲۷]

توحید ذاتی به معنای نفی هرگونه شریک، شبیه، والد، ولد و جزء از ذات خداوند متعال است، به عبارت دیگر، از هر نظر، بی مثال و از جمیع جهات، مطلق و تمام است. بر طبق مرتبه ی توحید ذاتی، ذات پروردگار یگانه و بی همتا است، شبیه و مانند ندارد، همه ی اجزای هستی، مخلوق اوست. علاوه بر آیه ی چهارم سوره ی توحید، آیه ی یازدهم سوره ی شوری نیز به توحید ذاتی اشاره دارد: «لیس کمثله شى‏ء» ؛ آن خدای یکتا را هیچ مثل و مانندی نیست.

توحید صفاتی

مرتبه ی بعدی توحید، توحید صفاتی است. یعنی یکی بودن ذات پروردگار با صفات او، در واقع، درک و شناخت ذات حق تعالی به یگانه بودن عینی با صفات مطلقِ او و نیز درک یگانگی صفاتِ خداوند با یکدیگر است.[۲۸] برای درک بیشترِ این معنا، به ذکر مثالی می پردازیم. می دانیم که خداوند، عالم است، یعنی عالم بودن یکی از صفات اوست اما، نه به این معنا که علم، به ذاتِ خداوند اضافه شده باشد، بلکه، معنی اش این است که خداوند، عینِ علم است؛ بر خلافِ بنده، که صفتِ علم و یا قدرت، در ذاتش نیست و به تدریج به او اضافه می‌شود.[۲۹]

صفات باری تعالی،‌ ضمن اینکه از خداوند، جدا نیستند، به یکدیگر هم متصلند و از هم جدا نیستند، به این معنی که علم خداوند، همان قدرت اوست و ذات الهی، همان علم و قدرت و نیز سایرِ صفات ذاتی اوست.[۳۰]

آیه الله مصباح یزدی در توصیف توحید صفاتی می گوید: «در اصطلاح فیلسوفان و اندیشمندان، توحید صفاتی آن است که صفات الهی، از جمله؛ علم، قدرت و قیومیت که به خداوند نسبت می‌دهیم، در حقیقت، چیزی به جز ذات خداوند نیستند؛ تمامی آنها، عین ذاتِ پروردگار و عین یکدیگرند. اختلافشان با ذات و با یکدیگر، تنها در مفهوم است.[۳۱]

خداوند متعال درقرآن کریم، خود را از صفات اکتسابی که به او نسبت داده می ‌شود، بری و منزه دانسته است.[۳۲] چنانچه، امام صادق علیه السلام، در روایتی که ابوبصیر راویِ آن بوده، صفاتی مانندِ علم، قدرت، بینایی و شنوایی خدا را ذات حق تعالی دانسته و تأکید کرده که پروردگار، پیش از آنکه چیزی برای دانستن و دیدن و شنیدن وجود داشته باشد، قادر و عالم و شنوا و بینا بوده است.[۳۳] بنابر آنچه که گفته شد، همه ی صفات پروردگار، به یک چیز برمی گردد و آن، چیزی جز ذات خداوند نیست و همه ی این صفات، عین ذات خداوند متعال هستند.

امام علی علیه السلام، در این باب می فرمایند:«کل عزیز غیره ذلیل و کل قوى غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک و کل عالم غیره متعلم و کل قادر غیره یقدر و یعجز»؛ هر چیزی غیر از او ذلیل است و هر نیرومندى به جز او، ضعیف و ناتوان است و هر مالکى به غیر از او، مملوک است و هر عالمى به جز او، نوآموز است و هر توانایى به غیر او، گاه توانا و گاه ناتوان است» [۳۴]

امیر المؤمنین، در این روایت تصریح فرموده است که اوصاف پروردگار، منحصر و ویژه ی ذات او هستند و هیچ کس در آن‏ها با او شریک نیست.

توحید افعالی

سومین مرتبه ی توحید، توحید افعالی است. به این معنی که خداوند متعال، همان گونه که در ذات خود یگانه و بی همتاست، در افعال خود نیز، یگانه است. افعال خداوند مانند خالقیت، مالکیت، ربوبیت و حاکمیت تکوینی مختص ذات اوست و شریکی در این امور برای او وجود ندارد.[۳۵]

پایبندی و اعتقاد به توحید افعالی، اینگونه است که یقین بدانی سراسرِ هستی، فعلِ خداست و سرچشمه ی اصلی همه اعمال و افعالِ بندگان و مخلوقاتِ عالم، ذات پروردگار است.[۳۶] اما، مخلوقات و موجودات عالمِ هستی، همانگونه که در ذات، استقلال و تمامیت ندارند و جملگی قائم به ذات پروردگار هستند، و فقط خداست که به تعبیر قرآن «قیّوم» و بر پا دارنده ی همه ی عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز از خود استقلال ندارند. بنابر این، فقط خداوند است که نه در ذات شریکی دارد و نه در فاعلیت.[۳۷]

مفهوم و مضمون توحید افعالى این است که همه ی‏ افعالِ وجودی (من جمله افعال انسان) به اراده و خواست خداوند متعال است. به بیان دیگر، همان طور که مخلوقات در اصل خلقت خود وابسته به ذات خداوند هستند، در تأثیر و فعل خود نیز، این وابستگی را دارا هستند.

خداوند متعال در قرآن کریم، خود را خالق و آفریدگار همه چیز و یگانه معبودِ قاهر خوانده است؛ «قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ»[ ۳۸]

امام صادق علیه السلام، خداوند را تنها معبود توانایی دانسته که قادر است چیزی را از عدم بیافریند و تنها کسی است که می تواند موجودات را از عالم هستی به نیستی منتقل نماید.[۳۹]

توحید عبادی

و اما آخرین و بالاترین مرتبه ی توحید، توحید عبادی است. مفهوم توحید عبادی این است که اعتقاد داشته باشیم کسی جز الله سزاوار پرستش و عبادت نیست و پرستش، مختص ذات پروردگار است.[۴۰] کما اینکه بر اساس نص صریح قرآن کریم، دعوت به پرستش خداوند یکتا، برنامه و هدف اصلی همه ی فرستادگان و پیامبران الهی بوده است.[۴۱]

خداوند در برخی از آیات قرآن کریم به توحید عبادی تصریح فرموده است از جمله در سوره مبارکه ی نحل که سخن از برانگیختن رسولی در میان هر امتی است تا آن قوم را به پرستش خدای یگانه و برائت از طاغوت دعوت نماید؛ ««و لقد بعثنا فی کل امه رسولاً ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»؛ ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید. [۴۲]

در جای دیگر، خداوند تصریح می کند که سیر توحید عبادی، برای همه ی انبیا یکسان بوده و تغیری در آن پدید نیامده است: «و ما ارسلنا من قبلک رسولاً الا نوحی الیه انه لا اله الا انا فاعبدون»؛ ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست و فقط مرا عبادت کنید.[۴۳]

در آیه‌ ای دیگر، رسول خدا از پرستش معبودانِ باطل نهی شده و به پرستش پروردگار عالمیان امر شده است:« قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِنْ رَبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ (ای رسول ما، بت پرستان را) بگو که مرا از پرستش معبودان باطلی که شما به جای خدا می‌پرستید البته منع کرده‌اند چرا که بر من از خدای خود (به وحی) آیات و ادلّه روشنی آمده است و من مأمورم که تنها تسلیم امر خدای عالمیان باشم. [۴۴]

توحید در امرعبادت، به این معنی است که به غیر از ذات پروردگارِ بی همتا، هیچ موجودى سزاوار پرستش و عبادت ‏نیست. توحید عبادی لازمه و پیش شرطِ توحید ذاتی و توحید صفاتی است. امیر المؤمنین علی علیه السلام در تفسیر فرازها و عبارات اذان چنین می فرمایند: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله‏» . . . کانه یقول: اعلم انه لا معبود الا الله عز و جل و ان کل معبود باطل سوى الله عز و جل» [۴۵]

از آنچه گفته شد، سیرِ کمالِ مراتب توحیدی اینگونه ترسیم می شود؛ آنگاه که یقین حاصل شد که واجب الوجود تنها ذات پروردگار است و هر آنچه که غیر اوست، ناتوان، وابسته، محتاج و نیازمند است پس، عبادت و پرستش، فقط سزاوار اوست و اوست که کمال مطلق است و پرستش و عبادت هم به منظور رسیدن به کمال است، بر این اساس، یقیناً عبادت فقط مخصوص خداوند است.

سوره توحید

یقیناً بهترین راه‌ برای معرفت به موضوع توحید، مطالعه و پژوهش در آیات قرآن کریم است. به این منظور، سوره توحید، بهترین مرجع و غنی ترین منبع برای تدبر و تأمل در این زمینه است. پس از بعثت پیامبر گرامی اسلام، هنگامی که آن حضرت  می خواستند پروردگار یکتا را معرفی کنند، سوره ی مبارکه توحید نازل شد. به همین دلیل هم سوره ی توحید به شناسنامه و معرفی نامه ی خداوند متعال معروف شده است. پس از شناخت مراتب توحید، شایسته است قدری به محتوای این سوره ی مبارکه پرداخته و به آن بیاندیشیم.

زمانی که تعدادی از اهل کتاب و مشرکان، از پیامبر خواستند که:«خدای خود را برای ما معرفی کن؛ این سوره که به منزله شناسنامه ی خداوند است، بر پیامبر نازل شد و خداوند، خود را از داشتن پدر و مادر یا فرزند و شبیه و شریک، پاک و منزه دانست. سوره ی توحید، حاوی خالص ترین و عالی ترین عقاید توحیدی است، به همین دلیل هم این سوره، به نام توحید و اخلاص نامیده شده است.

خداوند در این سوره، خود را به یگانگی در ذات توصیف کرده: «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» و سپس خود را تنها مرجع برآورده کردن همه ی نیازمندی های مخلوقاتِ هستی معرفى کرده است: «اَللّهُ الصَّمَد». در ادامه ی سوره، هر گونه نقص و شبیه و داشتن جزء و به وجود آمدن از موجودی دیگر را از خود نفى کرده و می فرماید: «لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ» و در پایان سوره، خود را از داشتن هر گونه شریک و همتاایی مُبرّا معرفی می نماید: «وَلَمْ یکنْ لَهُ کفُوًا أَحَدٌ».

علامه طباطبائی رحمه الله علیه در ابتدای تفسیر سوره توحید، در وصفِ مضمون آن می گوید: «این سوره ی مبارکه، خداوند متعال را به احدیت و یگانگی ذات و بازگشت ما سوى اللَّه در همه ی حوائج وجودیش به سوى او وصف می کند، بدون اینکه هیچ احدى نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال شریک او قرار گیرد و این همان توحید قرآنى است که مختص به قرآن کریم است و همه ی علوم و معارف اسلام بر این اساس پى‌ ریزى شده است.»[۴۶]

مهم ‌ترین صفت پروردگار جهان در این سوره، پس از بیان احدیت در ذات، «صَمَد» بودن او است که روایات متعددى از معصومین علیهم ‌السلام در تفسیر آن آمده و مجموع آن‌ها یگانگى خدا در افعال (توحید افعالى) را ثابت و هر گونه نقص و صفات سلبى را از خداوند نفى مى‌کند.[۴۷]

از امام سجاد علیه السلام در مورد توحید سؤال پرسیده شد، ایشان در پاسخ فرمودند: «خداوند عزوجل دانست که در آخر الزمان مردمى محقق و مو شکاف خواهند آمد از این رو سوره توحید و آیات سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است را نازل فرمود، پس هر کس که در مسیر خداشناسى غیر از این جوید، هلاک است.».[۴۸]

عبد العزیز بن مهتدى می گوید: «از حضرت رضا علیه السلام درباره ی سوره ی توحید پرسیدم، ایشان در پاسخ فرمود: هر کس سوره ی توحید را بخواند و بدان ایمان داشته باشد، یقیناً به توحید شناخت پیدا کرده است.»[۴۹]

اثبات اصل توحید

شایسته است که اعتقادات و ایمان هر شخص مکلفی براساس تعقل و رجوع به فطرت و وجدان بیدار بنا شود و از تقلید کورکورانه و بدون دلیل و برهان پرهیز شود. لیکن، ضروری است که دلایل خداشناسی و توحید، با قطعیت و بدون دلایل موهوم و غیر واقعی و استفاده از عرفان‌های کاذب و در عین حال، ساده و قابل درک برای همه ی اقشار جامعه یعنی به دور از سفسطه و اصطلاحات و عبارات پیچیده باشد. برای اثبات اصل توحید و یگانگی خداوند، مسیرهای متعددی طی شده که هر کدام، با استفاده از دلایل و برهان هایی به اثبات توحید رسیده اند. اینک به برخی از آنها، خواهیم پرداخت؛

فطرت

اولین مسیری که به اثبات توحید انجامیده، مسیر فطرت است. علم به وجود خالق و میل به خداپرستی، در ضمیر نهان انسان و به صورت امری فطری در وجود او قرار داده شده است، چیزی شبیه تنظیمات کارخانه یا اطلاعات ثبت شده در بایاس(BIOS) کامپیوتر که توسط کارخانه سازنده آن نصب شده است. به همین دلیل است که در تاریخ گذشتگان، بسیار، شاهد پرستش خداوند توسط اقوام مختلف بوده ایم.

در هنگام ابتلا به مصائب و گرفتاری های شدید، انسان، فطرتاً متوجه و امیدوار به یک نیروی مافوق بشری و قدرتمند می شود. یک ریسمان برای نجات و رهایی از بلایا و مشکلات! امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که درباره ی وجود و یگانگی خداوند، دچار تردید شده بود و برای رسیدن به یقین از ایشان تقاضای راهنمایی کرده بود، فرمودند: به من بگو…آیا تاکنون سوار کشتی شده‌ای؟ پاسخ داد: آری. فرمودند: آیا پیش آمده که کشتی بشکند و کشتی یا قایق دیگر یا کسی که تو را نجات دهد وجود نداشته باشد؟ عرض کرد: آری. امام فرمودند: آیا قلب تو متوجه وجود قدرتمندی که قادر است تو را از هلاکت نجات دهد، شده است؟ گفت:آری. فرمودند: آن نیروی قدرتمند، همان خداست که در مواقعی که هیچ نجات بخش و فریادرسی نیست، قادر است به فریاد برسد و تو را از آن مهلکه نجات دهد.

برهان نظم

دومین مسیری که به اثبات توحید می انجامد، برهان نظم است. فرض کنیم نعوذ بالله، دو یا چند خدا وجود داشته باشد، دو یا چند قدرتِ متفاوت که سلایق و تصمیماتِ مختلفی دارند. در نتیجه ی این اختلاف و تفاوت و اِعمال اراده های متضاد و یا متفاوت، شاهد هرج و مرج و بی‌نظمی در جهانِ تحت فرمانروایی خدایان خواهیم بود. یک خدا تصمیم می گیرد که خورشید از شرق طلوع کند، دیگری به طلوع خورشید از غرب فرمان می دهد. یکی می خواهد باران ببارد دیگری به تابش خورشید امر می نماید و …

بررسی اصل توحید از اصول دین - جایگاه و مراتب توحید

اما، بر خلاف این فرضیه، در نظام عظیم هستی و خلقتِ شگفت انگیز جهان، هماهنگی و نظمِ حیرت آوری مشاهده می‌شود. نظامی بی نظیر که ذره ذره ی آن، معترف به وجود خدای واحدی است که شاکله و بنیان هستی را با برنامه ریزی دقیق پیش می برد. ضرب المثل «آشپز که دو تا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک»، گویای این واقعیت است. بنابر این، هر انسان بیدار و صاحب خردی، با دیدن نظم جهان، به یگانگی خداوند متعال پی می برد.

تأمل در علت شراکت

 شریک به معنای یار و یاور و همکار و همدست و شراکت کردن به معنای همکاری و همدستی در امری است. روشن است که دلیل شراکت کردن در کاری، این است که؛ کسی که می خواهد کاری را انجام دهد، قدرت و توان انجام آن کار را به تنهایی نداشته باشد یعنی کاستی و نقصی داشته باشد، از این رو، برای خود شریک می گزیند تا از قدرت و توانایی و یا علم و دانش آن شریک، استفاده ‌کند. ولی وجدان بیدار انسان، با مطالعه و تأمل درباره ی خلقت موجودات گوناگون در جهان هستی، قدرت نا محدود و علم بی انتهای خالق آن‌ها را در می یابد. خدایی که برای میلیون ها انسان، اثر انگشت و چهره ی متفاوت آفریده، خدایی که سیارات و اقمار را با نظم و تدبیر به حرکت در آورده و … یقیناً علم و قدرت چنین خالقی، نامحدود و کامل است، پس نیازی به گرفتن شریک ندارد.

آیات قرآن

قرآن کلام پروردگار متعال است و در حقانیت آن شکی نیست. خداوند، در قرآن کریم بارها، وجود شریک را نفی کرده و بر یگانگی خود تصریح کرده است. از آن جمله؛

«وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ ۖ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا»؛ و بگو: ستایش مخصوص خداست که نه هرگز فرزندی برگرفته و نه شریکی در ملک خود دارد و نه هرگز عزت و اقتدار او را نقصی رسد که به دوست و مددکاری نیازمند شود، و پیوسته ذات الهی را به بزرگترین اوصاف کمال ستایش کن.[۵۰]

«ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِکُمْ ۖ هَلْ لَکُمْ مِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ فَأَنْتُمْ فِیهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»؛ خدا برای (هدایت) شما هم از عالم خود شما مثالی زد: آیا هیچ یک از غلام و کنیزان ملکی شما در آنچه (از مال و حقوق و مقام) که ما روزی شما گردانیدیم با شما شریک هستند تا شما و آنها در آن چیز بی‌هیچ مزیت مساوی باشید و همانقدر بیمی که شما از یکدیگر دارید هم از آنان دارید؟ (هرگز ندارید و هیچ آنها را شریک و مساوی با خود نمی‌دانید پس چگونه مخلوقات مملوک خدا را شریک خدا گرفته و معبود خود می‌گردانید؟) ما چنین مفصل و روشن آیات خود را برای مردم با عقل و هوش بیان می‌کنیم.[۵۱]

«لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ* وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ نه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی است.* و نه هیچ کس مثل و مانند و همتای اوست. [۵۲]

روایات و احادیث معصومین

امامان معصوم علیهم السلام، به عنوان پیشوایان دین، به طرق مختلف به اثبات یگانگی خداوند متعال پرداخته و اصل توحید را با دلایل آشکار تبیین نموده اند. از آن جمله؛

امام علی علیه السلام در بخشی از نامه ۳۱ نهج البلاغه- که آن را خطاب به فرزندشان امام حسن علیه السلام نوشته اند – به اثبات اصل توحید می پردازد، اصلی که ریشه ی اصلى تمام دین و مهمترین رکن آن است. ایشان مى فرماید: «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِیکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ، وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ، وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ»: «پسرم! بدان که اگر پروردگارت شریکى داشت، یقیناً رسولان او به سوى تو مى آمدند و تو آثار مُلک و قدرتش را مشاهده می کردی و افعال و صفاتش را مى شناختى». بدیهی است که اگر خدای تعالی شریک و همتایى داشت، حتماً اوامر و نواهی و فرامینش را توسط رسولان خویش به گوش مردم می رساند، آثار فرمانروایی و قدرت او در هستی نمایان می شد؛ نماد های افعال و صفات او را در این دنیا می دیدیم، در حالی که اینگونه نیست. مبرهن است که جهان مجموعه یکپارچه و واحدى است تحت ملک خدای یگانه با قوانین و نظم یکسان و این برهانی است بر اثبات یکتایى و یگانگى خداوند متعال.

امیر المؤمنین در این نامه، براى نفى وجود شریک و همتا براى خداوند متعال، به سه دلیل استناد مى کند:

  • دلیل اول؛ چنانچه خداوند شریک و مانندی داشت! لزوماً در مقام خدایی می باید که حکیم بود و بایسته است که خداوندِ حکیم، بندگان و مخلوقات خویش را از وجودِ خود آگاه نماید و فرامینش را توسط فرستادگان خویش به سمع و نظر آنها برساند در حالى که چنین نیست و شاهدِ آنیم که تمام انبیاء و اوصیای الهی، انسان را به سوى خداى یگانه دعوت کرده اند؛ آیات قرآن کریم و انجیل و تورات گواه این امر است.
  • دلیل دوم؛ در صورتی که خداوند دیگرى وجود داشت، مسلماً باید آثار خدایی و قدرت و حشمت او در جای جای جهان هستی نمایان می شد کما اینکه در مورد خداوند یکتا، اینچنین است و هر چه بیشتر در این عالم تأمل می کنیم، به یگانگی آن معتقدتر مى شویم. جهان هستی، مجموعه ی یکپارچه و واحدى است با قوانین منظم و یکسان که به سرتاسر آن با یک نظمِ واحد، حکومت مى کند و این وحدت و یکپارچگی در مورد همه ی مخلوقات حاکم است. کما اینکه مشاهده می کنیم که کوچکترین اجزای هستی از سلول ها و ساختمان اتم ها گرفته تا بزرگترینِ آنها مانند کهکشان هاى عظیم و کرات و اقیانوس ها و … همگی تحت قانون و نظام واحدى به حیاتِ خود ادامه مى دهند، و اینها همه دال بر یگانگی آفریدگار و اصل توحید است.
  • دلیل سوم؛ مگر می شود خدای دیگری وجود داشته باشد و ما افعال و نمادهای قدرت و خدایی او را ندیده باشیم. اگر خدای دیگری وجود می داشت، لزوماً صفات جلال و جبروت او را در این دنیا می دیدیم و شاهد افعال و نظام او می بودیم؛ در حالی که چنین نیست و ما فقط افعال و صفات خداوند یگانه را شاهد هستیم.[۵۳]

نوف بکالی می گوید: امیر المؤمنین علیه ‏السلام را دیدم که شتابان مى‏رود. عرض کردم : مولاى من به کجا مى‏روید؟ فرمودند : «اى نوف رهایم کن! آرزوهایم مرا به پیشگاه محبوب مى‏کشانَد». عرض کردم: مولاى من! آرزوهایتان چیست؟ فرمودند : «آن کس که مورد آرزوی من است، خود، آنها رامى‏ داند و نیازى نیست که آن ها را به غیر او بگویم . بنده را همین ادب بس که در نعمت‏ها و نیازش، غیر پروردگارش را شریک نگردانَد».[۵۴]

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَن ماتَ وَ لا یُشرکُ بِاللهِ دَخَلَ الجنهَ»؛ کسی که بمیرد و حال آن که هیچ گاه شرک به خدا نورزیده باشد، وارد بهشت می شود.[۵۵]

کلام آخر

اصل توحید، مرز میان ایمان و کفر است، کما اینکه ورود به دژ مستحکم ایمان، بدون قبول توحید امکان پذیر نمی باشد. اولین دعوت پیامبر صلوات الله علیه، دعوت به کلمه توحید بود:«قولوا لا اله الا الله تفلحوا». شهادتِ توحیدی«لا اله الا الله»، ذکری است که به هنگام گفتنش، حتی لب ها تکان نمی خورند ولی عمقِ اثرش، از قبول وحدانیت ذات پروردگار تا اطاعت از رهبری معصوم  ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق توصیف و تأکید امام رضا علیه السلام، پیروی از امام معصوم و اطاعت از ایشان است.

در هنگام بلا و گرفتاری شدید، انسان فطرتاً متوجه و امیدوار به یک نیروی قدرتمند (یک نقطه نجات) برای رهایی از بلا می‌شود.

جهت مشاهده سایر مقالات و نوشته های نمازی میتوانید روی مقالات نمازی کلیک کنید.
کاری از تحریریه ستاد اقامه نماز
پی نوشت ها
  1. مفردات راغب، ص ۵۵۱
  2. بحار الأنوار، ج ‏۳، ص ۲۲۲
  3. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ش، باب۱، حدیث۸، ص۱۰؛ باب۲، حدیث۲۶، ص۶۴؛ باب۱، حدیث۳۵، ص۲۴.
  4. شریعتمداری، «توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه (۱)»، ص۴۸.
  5. تَثلیث یا سه ‌گانه‌ باوری (به انگلیسی: Trinity) یکی از اعتقادات بنیادینِ بخش اعظمی از دین مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه نمود/شخص خدای پدر، خدای پسر ( عیسی مسیح، کلمه خدا، کلمه) و خدای روح‌ القدس تجلی و تجسم یافت. این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند.
  6. طارمی ‌راد، «توحید»، ص۴۰۶و۴۰۷
  7. سوره اخلاص، آیه ۱.
  8. سوره صافات، آیه ۳۵؛ سوره محمد، آیه ۱۹.
  9. سوره بقره، آیه ۱۶۳.
  10. سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ سوره انبیا آیه ۱۰۸؛ سوره فصلت آیه ۶.
  11. سوره ص، آیه ۶۵.
  12. سوره بقره، آیه ۲۵۵
  13. حدیث سِلسِلَهُ‌ الذَّهَب حدیث قدسی منقول از امام رضا علیه السلام در باب توحید و شروط آن است. ایشان این حدیث را هنگام عبور از نیشابور به سمت مرو بیان فرمود. راویان این حدیث همگی امامان معصوم‌ علیهم السلام هستند تا به پیامبر صلوات الله و سرانجام به خداوند می ‌رسد. به همین دلیل این حدیث را «سلسله‌الذهب» به معنای «زنجیرۀ زرّین» نامیده اند. طبق برخی گزارش‌ها، هم ‌زمان با نقل این حدیث، بیش از بیست هزار نفر آن را مکتوب کردند.
  14. ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج ۵، ص ۴۶۲- ج۷، ص۱۱۵ – ج ۴۸، ص ۳۶۷، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م
  15. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.
  16. شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۸، ح ۲۴
  17. نهج البلاغه، خطبه ۲
  18. طباطبایی، المیزان، ناشر منشورات اسماعیلیان، ج۴، ص۱۱۶.
  19. رمضانی، «توحید».
  20. ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۵۴.
  21. حکیم ترمذی، محمد، بیان الفرق بین الصدر و القلب و الفؤاد و اللب، ج۱، ص۳۹، به کوشش نقولاهیر، بیروت، ۱۹۵۸م.
  22. طوسی، محمد، الاقتصاد، ج۱، ص۴۲، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  23. محمدی ری ‌شهری، دانشنامه ی قرآن و حدیث، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۴۱۹.
  24. کریمی، توحید از دیدگاه عقل و نقل، ۱۳۷۹ش، ص۷۹.
  25. سبحانی، گزیده سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.
  26. کریمی، توحید از دیدگاه عقل و نقل، ۱۳۷۹ش، ص۷۹.
  27. سبحانی، گزیده سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.
  28. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۱.
  29. کریمی، توحید از دیدگاه عقل و نقل، ۱۳۷۹ش، ص۸۷.
  30. همان
  31. درس نهم: اقسام توحید
  32. سوره صافات، آیه ۱۸۰.
  33. کلینی، الکافی، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۱۰۷.
  34. نهج البلاغه، خطبه ۶۵
  35. کریمی، توحید از دیدگاه عقل و نقل، ۱۳۷۹ش، ص۹۳.
  36. همان
  37. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۳.
  38. سوره رعد، آیه ۱۶.
  39. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۴۸.
  40. کریمی، مبدأ شناسی، ۱۳۸۷ش، ص۴۳.
  41. کریمی، توحید از دیدگاه عقل و نقل، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۴.
  42. سوره نحل، آیه ۳۶.
  43. سوره انبیا، آیه ۲۵
  44. سوره غافر، آیه ۶۶
  45. شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص ۳۹
  46. المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، ج۲۰، ص۳۸۷.
  47. المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۸۸‌ـ‌۳۹۱.
  48. اصول کافی، ترجمه مصطفوى، ج‌۱، ص: ۱۲۴
  49. الکافی، چاپ اسلامیه، ج۱، ص ۹۱
  50. سوره اسرا، آیه ۱۱۱
  51. سوره روم، آیه ۲۸
  52. سوره توحید، آیات ۳ و ۴
  53. گردآوری از کتاب: پیام امام امیرالمؤمنین (یللللعلیه السلام)‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ شمسی‏، چاپ: اول‏، ج ۹، ص ۵۴۶.
  54. بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۹۴، ح ۱۲.
  55. مشکات الانوار، ص ۳۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا