خاطرات نماز

خاطره نمازی – اقامه نماز با دست و پا و چشم‌های بسته

یکی از مصادیق ایمان واقعی را میتوان در رفتار پر صلابت اسرای ایرانی در هشت سال جنگ تحمیلی لمس نمود. هموطنانی که به اقامه نماز با دست و پا و چشم‌های بسته میپرداختند و هیچ چیز مانع از اقامه نماز آنان نمیشد. در این خاطره نمازی از جعفر مزیدها که از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است میخوانیم:

پس از اسارت و انتقال به پشت خط مقدم عراقی‌ها و یک هفته حبس در زندان‌های بصره، نماز را با دست و پا و چشم‌های بسته خواندیم؛ آن هم بدون اینکه جهت قبله را بدانیم. ما باید طوری نماز را اقامه می‌کردیم که بعثی‌ها متوجه نشوند.

یک هفته بعد، ما را که حدود ۵۰ نفر بودیم، به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند و در اتاقی به ابعاد ۶ در ۴ متر، که یک پتو کف آن را می‌پوشاند، حبس کردند. این اتاق یک دریچه داشت که از طریق آن، نور خورشید بر روی دیوارسلول می‌افتاد. به همین دلیل توانستیم جهت صحیح قبله را پیدا کنیم.
همان روز، یکی از بچه‌ها برخاست  تا نماز را به حالت عادی اقامه کند، اما قهقهه سربازان امنیتی بعث که مست بودند، فرصت این کار را به هیچ کدام از ما نداد. آن‌ها با انداختن آب دهان از پشت دریچه و دادن فحش و ناسزا، ما را مجبور کردند تا نماز را به صورت نشسته اقامه کنیم.
آن  روز، روز جمعه اول فروردین ۶۵ بود و ما به خیال اینکه سال، در ساعت یک بعد از ظهر تحویل می‌شود، به یکدیگر تبریک گفتیم و از خداوند، آزادی بچه‌ها از بند اسارت را طلب کردیم. چند روز بعد، ما را به اردوگاه رمادی ۱۰ منتقل کردند. در آنجا نیز، تا یک هفته نماز را در زیر پتو می‌خواندیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا