اخبارمقالات و یادداشت ها

از پرسش فرزندانمان خسته نشویم!

قسمت هفتم سلسله یادداشتهای "خانواده، سرچشمه تربیت دینی" با عنوان «از پرسش فرزندانمان خسته نشویم!» منتشر شد.

به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز، حجت الاسلام و المسلمین محمدیان، مشاور ستاد اقامه نماز در امور برنامه ریزی و نماز نسل نو، در قسمت هفتم از سلسله یادداشتهای خود با عنوان “خانواده، سرچشمه تربیت دینی”، در خصوص « پرسش فرزندان » سخن گفت.

متن یادداشت به شرح ذیل است:

زیاد پرسیدن نشانۀ کم‌توانی ذهنی و به عبارت عامیانه «خنگی» نیست. بلکه پرسش زیاد کودکان نشانۀ علاقمندی آنان برای دانستن بیشتر است. علم و فهم از سؤال بر می‌خیزد و پرسش از دانستن ریشه می‌گیرد. کسی که دانای مطلق باشد نمی‌پرسد، همچنین شخصی که نادان است او نیز نمی‌پرسد. کسانی سؤال می‌کنند که می‌دانند. آنها برای دانستن بیشتر دوباره می‌پرسند.

حس کنجکاوی فطری و علاقمندی درونی به دانستن، کودکان را وادار می‌کند تا درباره جهان بیرون و مشاهده محیط بیرونی و آنچه خلاف انتظار آنها رخ می‌دهد، بپرسند. معمولاً پرسش‌ها در محیط‌هایی که اتفاق‌های غیرمترقبه رخ می‌دهد، بیشتر مطرح می‌شود.

مثلاً در وضعیت آرام جوی و طبیعی که همه زندگی عادی را سپری می‌کنند برای کسی سؤال پیش نمی‌آید. اما وقتی باران تند و سیل‌آسا، رعدوبرق گوش‌خراش و یا زلزله و طوفان اتفاق می‌افتد، افراد را وادار به پرسش درباره علت وقوع آن می‌کند.

دیگر پرسش‌ها هم، همین‌گونه است، از کوچک و بزرگ! از سوختن غذا روی اجاق آشپزخانه گرفته تا قطع برق خانه. از روییدن گیاه در باغچه تا گل دادن گلدان داخل خانه. از کم‌حوصلگی ناگهانی پدر گرفته تا بیماری مادر، همه می‌تواند برای کودکان و اطرافیان ما تبدیل به پرسش شود و فرزندان ما برای یافتن پاسخ‌های آنها از ما بپرسند و یا از نداشتن علت این پیشامدها نگران شوند.

پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها، فرصت دانایی را گسترده و راه را برای نادانی و خرافه می‌بندد.

در امور دینی و مذهبی نیز این چنین است. همزمان با پرورش حس کودکان، عقل دینی آنها تحت‌تأثیر گرایش فطری به علت‌یابی می‌پردازد. درباره پدیده‌های بیرونی و رفتارهای اطرافیان چرا و چگونه می‌کند. گاهی با ارتباط دو مقدمه که شاید ربط منطقی هم نسبت به یکدیگر ندارند پرسشی را مطرح کند که فقط به دلیل مشاهده توالی دو پدیده و یا شباهت داشتن نتیجه یا وجه مشترک یک مقدمه با یکدیگر او را به این نتیجه و یا پرسش رساند است.

مثالی را عرض می‌کنم که برای خود من اتفاق افتاده است.

شبی دیروقت از سرکار برگشته بودم. وقتی وارد شدم دیدم پسر ۴ساله ام بیدار است و باعجله به استقبال من آمد. بعد از روبوسی و بغل‌کردن، هنوز لباس‌های بیرون را از تنم درنیاورده بودم که یک‌دفعه از من پرسید: بابا، خدا عمامه دارد؟ از این سؤال یکه خوردم. پرسیدم آقا مهدی چرا فکر می‌کنی خداوند عمامه دارد؟ گفت: شما عمامه داری، امام خمینی هم عمامه دارد! دوباره پرسیدم؛ خب، من عمامه دارم، امام خمینی هم عمامه دارد! چرا باید خداوند عمامه داشته باشد؟!

استدلالی که کرد برایم عجیب بود. گفت: همه ما تو خونه حرف شما رو قبول می‌کنیم. حرف امام خمینی را همه مردم قبول می‌کنند همه دنیا هم تو آسمان‌ها، روی زمین، پرنده‌ها، حیوانات، ماهی‌ها و فرشته‌ها هم دستور خدا را قبول می‌کنند. گفتم خب دیگه چی؟

گفت: هم شما عمامه دارید و هم امام خمینی، پس خدا هم عمامه دارد اما عمامه خدا خیلی بزرگه!

کودکان این گونه به محیط می‌نگرند، مناسبت‌ها را می‌یابند و یا پی می‌گیرند. مقدمات را منطقی تنظیم می‌کنند و به پرسشگری می‌پردازند.

این سؤال‌ها فرصت‌های خوب، باز هم تأکید می‌کنم، فرصت‌های خوب برای پرورش مذهبی فرزندان، چه حس مذهبی و چه عقلانیت دینی؛ است.

سرکوب این سؤال‌ها و پیچاندن بچه‌ها در این موقعیت‌ها کار درستی نیست.

باید یاد گرفت که به پرسش‌های دینی فرزندان و کودکان که به امور قدسی و معنوی مربوط می‌شود، چگونه پاسخ داد.

پرسش‌هایی درباره وجود خداوند، قدرت، علم، مهربانی، آفرینش و نعمت‌های الهی. یا سؤال‌هایی که درباره پیامبران و امامان، رفتار آنان قصه‌هایی که درباره آنان گفته می‌شود و یا در مجالس روضه و مصیبت خوانی، مصائبی که بر آنها رفته است و یا از معجزات و کرامات اولیا الهی مطرح می‌شود.

حتی اگر پاسخ را می‌دانیم ولی روش ارائه آن را بلد نیستیم حتماً به کارشناسانی مراجعه کنیم که هم در بیان پاسخ‌ها دقیق هستند و هم با زبان و ادبیات کودکان آشنایی دارند. خطا جواب‌دادن و یا سرسری شمردن این سؤال‌ها و یا بی‌حوصلگی نشان‌دادن، زحمت‌های ما را حتی برای دعوت به نماز بی‌ثمر و کم‌اثر می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا